این روزها... 33
رنگین کمان 8
بازی 32
بازی 31
بیست و شش ماهگی آوا: اینم یه بازی خیلی سرگرم کننده دیگه. کاغذهای رنگی رو روی یک فوم چسبوندم (می شه از فوم های رنگی استفاده کرد) و به اشکال مختلف برش زدم. هندسی و غیر هندسی. با این شکل های جورواجور کلی بازی کردیم. نقاشی کردیم و خیلی دوست داشتی طبق معمول ازم خواستی روی همه شون چشم و ابرو بکشم برات. از نی نی گرفته تا گربه و ... تاریخ عکس ها : 1392/05/20 اینم ایده بابای دانشمند و خیلی دوست داشتنی ات به عنوان پازل استفاده کردیم. چند شکل مختلف رو انتخاب کردم و روی یک کاغذ سفید گذاشتم و محیط شکل رو ترسیم کردم. بعد شکل ها رو از روی کاغذ برداشتم و ازت خواستم هر شکل رو سر جای خودش قرار بدی ...
این روزها... 32
و باز هم مسافرت ... هیچ کس به اندازه تو خوشحال نیست کوچولوی قشنگم داری لجظه شماری می کنی عزیزم ...
این روزها... 31
فرانکلین
با این کارتن اومدی آشپزخونه، می گی :"مامان، می خوام فرانکلین بشم، لطفا" و چند لحظه بعد ... فرانکلین می شی بعد یه کشف بزرگ کردی این عددها رو کشف کردی و شروع کردی به شمردن. one, two, tree, four.... تاریخ عکس ها : 1392/05/20 ...
این روزها... 30
هر شب، موقع خواب خدا رو شکر می کنم برای لحظه لحظه امنیت، سلامتی، شادی و خوشبختی که داشتم و دارم. برای اینکه سیل، زلزله، جنگ، خشونت، فقر، جدایی و ... رو تجربه نکردم و نمی کنم. خدا رو شکر می کنم که به همه آرزوهای قشنگم رسیدم و می رسم. برای این که همیشه بهترین ها رو سر راهم قرار داد. خانواده خوب، دوستان خوب، معلمان و اساتید خوب، همسر خوب و از همه مهمتر تو، تو که بهترینی و شایسته بهترین ها. برای تو هم بهترین ها رو آرزو می کنم دختر عزیزم تاریخ عکس: 1392/01/30 ...
این روزها... 29
- "مامان، لطفا برای من آب بیارین" - "مامان، لطفا منو بغل کنین" - "متشکرم، مامان. خیلی خوشمزه بود" و .... فقط می تونم بگم، خییییییییییییلی خوشحالم. یعنی می شه همیشه همینطوری باشه ...